گفتگو با دکتر علی اکبر ولایتی : دنیایی با مرزهای شیشه ای

مقدمه خودم : این گفتگو برای من بسیار عزیز است . شخصا سالهای سال دکتر علی اکبر ولایتی را به عنوان یک مرد معتدل ( چیزی که این روزها دری نایاب است ) می شناسم و فرصت هم صحبتی ایشون را غنیمت دانستم و با برادر خوب خودم آقا محسن فتاحی از فعالین رسانه ای ! ( خودشون می دانند چه عرض می کنم ) خدمت جناب آقای دکتر رسیده و گفتگویی از نوع دیگر داشتیم . شاید بد نباشد حاشیه برادرم فتاحی را هم ” اینجا “بخوانید ( محسن وبلاگش را به “این آدرس” تغییر داده) .

در حاشیه : وقتی به دفتر مشاور امور بین المل مقام معظم رهبری رسیدیم با محیطی مفروش روبرو شدیم ، پس کفش ها را در آوردیم و این یعنی تمام قواعد مرسوم بین دیپلماتها در این دفتر شکسته می شود ! دکتر ولایتی ۱۶ سال و بویژه در دوران جنگ و پس از آن مسئولیت سخت ترین و پیچیده ترین رایزنی ها و رفت و آمد های سیاسی و دیپلماتیک را به عهده داشت . او در این سالهای جنگ و درگیری به قدری به سفر می رفت که برخی به مزاح به ایشان می گفتند :” آقای دکتر! اگر در تهران بودید نماز را شکسته بخوانید !” پس از اقامه نماز در دفتر و پیش از شروع مصاحبه، دکتر ولایتی با شوخ طبعی مباحث مبسوطی اندر فواید صرف چای با کشمش مطرح نموند و سپس وارد اصل قضیه شدیم .البته طبق قرار قبلی، از انتخابات هیچ نگفتیم و هیچ نشنیدیم … ! ” باشد برای بعد ” دکتر گفت …

سبحانی نیا: جایگاه ایران در نظام بین الملل با توجه به افزایش روز افزون منطقه نفوذ آن در سایر کشور هی دنیا ، کجا می باشد؟

دکتر ولایتی : ایران در حال حاظر جایکاه منطقه ای و جهانی اش به مراتب بر جسته تر از پیش از انقلاب اسلامی است و چه دوست و چه دشمن بر سر آن اتفاق نظر دارند. این موقعیت ایران با توجه به شواهد موجود رو به افزایش است یعنی ایران امروز در مقایسه با ایران ده سال پیش دارای  موقعیت منطقه ای و  بین اللمللی برجسته تری است . پس معلوم می شود که فرایند رشد ایران و رشد نفوذ ایران در منطقه و جهان یک امر پویا و مستمری است که از انقلاب شروع شده تا کنون نه دچار سکون گشته و نه عقب رفته است.

ممکن است سوال شود غرض از اینکه گفته می شود موقعیت ایران بهتر و تقویت شده و یا ارتقاء پیدا کرده یعنی چه؟ یعنی میزان تاثیر گذاری ایران در دیگر کشورها بیشتر شده و میزان اقتدار یک کشور و موقعیت یک کشور به درجه نفوذ آن کشور در کشورهای دیگر و در منطقه و یا صحنه بین المللی بر می گردد. هر کشوری که می خواهد اقتدارش را افزایش دهد حتما باید یک توجه دوسویه داشته باشد. یکسو به سمت داخل و یکسو به سمت خارج. اگر کشوری بدون تقویت پایگاه داخلی خود بخواهد در دنیا نفوذش را افزایش دهد اگر هم به صورت غیر عادی و مقطعی بتواند چنین کاری انجام دهد این امر قابل دوام نیست.

مثال زنده ای که در تاریخ معاصر می توانیم بزنیم کشور آلبانی است. این کشور در عهد دنیای دو قطبی بین جنگ دوم تا فروپاشی شوروی سابق بدون تردید فقیر ترین کشور اورپایی بود در صورتیکه ما خاطرمان هست که قبل از انقلاب عده ای از کمونیستهای ایران طرفداری آلبانی بوده اند. رادیوی ای بسیار قوی به زبان فارسی داشت و بخشی از در آمد ناچیز خود را صرف نفوذ خارجی می کرد. این یک امر تصنعی است. پس اگر کشوری می خواهد رشد و اقتدارش افزایش پیدا کند و از موقعیتی که هست جلوتر رود و موقعیت خودش را ارتقاء بخشد باید در دوجهت کار کند، یک اقتدار داخلی را حاکم نماید یعنی امکانات و اقتدار و توانایی ها و ظرفیت های داخلی خود را افزایش دهد و در داخل مرزهای خود محبوس نشود. اگر کشوری باشد که فقط به داخل مرزهای خود توجه کند و بدون در نظر گرفتن آن بخواهد مرزهای خویش را گسترش دهد، نمی تواند برای همیشه بی توجه به بخش برون مرزی خود باشد برای اینکه اگر به خارج از مرزهای خود کاری نداشته باشند عوامل خارج از مرزها با آنها کار دارند و به عبارت دیگر اینها اگر بخواهند در داخل کشورشان به امور داخلی خود را متمرکز کنند نمی توانند مرزهای نفوذ ناپذیر آهنینی در همه ابعاد دور خودشان بکشند که دیگران روی آنها اثر نگذارند. دنیا دنیایی با مرزهای شیشه ای است.

سبحانی نیا: آقای دکتر آیا ما در حوزه داخل موفق بوده ایم ؟

دکتر ولایتی : حالا عرض می کنم خدمتتان، دنیا دنیایی با مرزهای شیشه ای است هر چند هم نسبت به گذشته این مرزهای شیشه ای تر و شفاف تر و نفوذپذیرتر شده است، چه توسط امواج و چه توسط تصمیم گیری های بین المللی. شما نمی توانید تولیداتی داشته باشید و آن را به خارج صادر نکنید و یا نیازمندیهایی که در داخل می توانید تولید کنید از خارج وارد نکنید، شما نمی توانید در سرنوشت مشترک همه جهانیان شرکت نکنید. اگر ایران یا هرکشور دیگری به صحنه بین المللی و خارج از مرزهای خودش بی تفاوت باشد راجع به اموری که مربوط به مسائل بین المللی است و تاثیرگذار روی همه کشور ها است دیگران تصمیم می گیرند و تصمیماتشان را اعمال می کنند و ما بخواهیم یا نخواهیم روی ما تاثیر می گذارد. خوب اما اینکه در انقلاب آیا در داخل موفق بوده در خارج موفق ؟ بدون تردید در داخل موفق بوده اما معنی اش این نیست که به تمام آن اهدافی که می خواسته رسیده بلکه خوب اشکالات و نواقصی هم وجود دارد همیشه انسان عملکردش با آرمانهاش فاصله دارد یعنی هر فردی یا هر جامعه برای آینده خودش طراحی بکند یک نقاطی را مشخص می کند و به ندرت ممکن است به صد درصد اهداف ترسیم شده خود نائل شود.

فتاحی : مبحثی را که جنابعالی مطرح نمودید مسئله ای است بسیار مهم و با اهمیت اما اگر اجازه دهید ما به بحث اصلی برگردیم… عرض شود مسئله ای که در حال حاضر جهان اسلام را به شدت تحت تاثیر خود قرار داده است مسئله فلسطین و رژیم صهیونیستی می باشد، در این خصوص مطلبی که به ذهن می رسد این می باشد که اگر این منازعه بخواهد به شکلی پایان یابد باید مانند تمام مناقشات دیگر دنیا دوطرف دعوا بر سر میز مذاکره بنشینند و بر سر بدست آوردن راه حلی مناسب با یکدیگر مذاکره نمایند. در این میان ایران به دلیل عدم ارتباط با رژیم صهیونیستی و آمریکا قطعا نمی تواند نقش میانجی را به درستی ایفا نماید و گروه های مذاکره کننده در فلسطین مجبور هستند که به کشورهای عربی بالخصوص مصر و عربستان روی آورند و ایران تنها می تواند در این میان نقش پشت پرده خود را از طریق ایجاد اعتماد سازی میان ایران و کشورهای عربی پررنگ سازد، اما با بررسی کوتاه منطقه،  این عادی سازی در روابط و یا گام برداشتن در این مسیر مشاهده نمی شود. لطفا در این خصوص توضیح بفرمایید.

ولایتی : علت این که فلسطین به این روز مبتلا شد یک طرح از پیش تدارک شده  توسط غربیها و جلوتر از همه انگلیسیها بود. اینها قبل از اینکه با امپراتوری عثمانی وارد جنگ بشوند در جنگ اول جهانی برای فلسطین نقشه کشیده بودند و به عبارت دیگر  بهترین سناریویی را که فکر  می کردند این بود که یک حکومتی  در آنجا تشکیل بدهند از جنس غیر اسلامی و تا زمانی که همه کشورها مسلمان هستند این خطر وجود دارد که یکپارچگی در کشورهای اسلامی ایجاد شود توسط عثمانی یا ایران یا یک حای دیگر و اینها تمایل نداشتند و اصرارشان بر این بود که دیگر یک کشور اسلامی بزرگ فراگیر صاحب قدرت تشکیل نشود و بنایشان بر تجزیه عثمانی بود.

همانطور که در ایران این سیاست را اجرا کردند و از ایران در طول مدت حکومت قاجاریه و یا پهلوی اجزایی را جدا کردند که مجموع خاکی که از ایران جدا شد ظرف این مدت قریب به یک میلیون متر مربع بود یعنی وسعت ایران بیست و شش میلیون متر مربع بود در انتهای حکومت پهلوی تبدیل شد به شانزده میلیون متر مربع؛ منتها هسته اساسی ایران را نواتنستند از هم بپاشانند به خاطر مقاومت ایرانیان و یگپارچگی ای که به دلیل هویت منسجم در ایرانیان وجود داشت. در عثمان این کار را کردند و در بحبوحه جنگ جهانی در سال ۱۹۱۶ یک قرار داد محرمانه ای بین انگلیس و فرانسه بسته شد معروف به قرار داد سایکس و پیکو …  و بر اساس آن نقشه تجزیه عثمانی را و مناطق نفوذ انگلیس و فرانسه را در آینده خاورمیانه ترسیم کردند . سال ۱۹۱۷ هنوز جنگ اول تمام نشده بود که بالفور وزیر خارجه انگلیس اعلامیه ای داد که ما برای یهودیان در فلسطین یک وطن درست می کنیم.  و خوب سال ۱۹۲۲ نقشه  خاورمیانه را چرچیل که آن زمان وزیر مستعمرات بود درکنفرانس قاهره پشت درهای بسته ترسیم کرد و این را درست کردند که حالا ملاحظه می فرمایید. میراث انگلیس بعد از جنگ دوم رسید به آمریکایی ها و همچنان نقشه انگلیس دنبال می شوه و هدفشان از تاسیس یک رژیم صهیونیستی در فلسطین که قلب جغرافیای سیاسی جهان اسلام است و محل تلاقی ۳ قاره است این بود که مرتب تغذیه کنند این مهاجرین یهودی را و ایشان عملا به نیابت از غرب با مسلمانان بجنگند و عملا مسلمانان هرچه که امکانات مالی دارند در جهت دفاع از خودشان به کار برند. منتهی جنگ را آورده اند درسرزمین مسلمانان ، جنگ در داخل اروپا و آمریکا و اینها نیست آنها حداکثر هزینه ای که می کنند یه مقدار پول و اسلحه و امثالهم به اسرائیل می دهند، این اساس طرح آنها است حالا ما چه کسی را می خواهیم با چه کسی آشتی دهیم ؟ اگر کسی توجه به فلسه تشکیل رژیم صهیونیستی نداشته باشد به دنبال این جریان سازی ها کشیده می شود و دیگران برایش تکلیف معلوم می کنند که ما با چه کسی روابطمان را به چه نحوی سامان دهیم تا بتوانیم سامان داشته باشیم؟ ما نقشمان از همان طریقی است که دیگران نمی پسندند و مصلحت ما هم در آن است یعنی تقویت مبارزین و مجاهدین فلسطینی وآرمان مبارزه جویانه فلسطینی ها برای رهایی  از شر سلطه صلیبیان غربی و یا سلطه صلیبی صهیونیستی. این تکرار وقایع صلیبی است و آقای بوش هم در اظهاراتش پس از ۱۱ سپتامبر گفت جنگهای صلیبی شروع شده. لورد آلن بی سردار انگلیسی موقعی که بعد از شکست عثمانی آمد در منطقه خاورمیانه وارد بیت المقدس شد جمله ی معروفی را گفت که منتسب به او می باشد گفت امروز جنگهای صلیبی به پایان رسیده؛ یک فرمانده فرانسوی آمد دمشق را فتح کرد به نام ژنرال گرو در جنگ اول جهانی  آمد کنار قبر صلاح الدین ایوبی در دمشق و با چکمه های خودش می کوبید رو ی قبر صلاح الدین و می گفت ما برگشتیم! این ماهیتش این است مسلمانان اگر از این غفلت کنند تبدیل می شوند به ابزاری در اختیار سیاسیتهایی که غربیها و صهیونسیتها براشون ترسیم کردند. بین چه کسی و چه کسی باید میانجیگری کرد؟ کسی دیگر بیشتر از کارهایی که آقای یاسر عرفات  با همه هوشمندی و زیرکی اش کرد می توانست کاری کند؟ که اگر کوچکترین صداقتی در غربیها برای اصلاح امر فلسطینیها بود دیگر بیشتر از کاری که در زمان حیات آقای یاسر عرفات انجام شد درجهت سازش نمی شد انجام داد؟ شما الآن ببینید آقای محمود عباس را، ایشان ابزار دست صهیونیستها است و ایران چه سیاستی رو باید اجرا می کرد که از آن اصول منطقی تجاوز نکند و در عین حال مسئله فلسطین را حل نماید. مسئله فلسطین چیست ؟ سرزمین مسلمانان توسط یه عده یهودیانی  که مهاجرت داده شدند از همه جای دنیا اشغال شده،  ما بر چه چیزی باید سازش بکنیم؟ بنابراین مسیر همین است که ایران بعد از انقلاب پیش گرفته و بررسی وقایع هم نشان می دهد که اگر قرار باشد در بخشی توفیقی داشته باشیم این است.

سبحانی نیا: جناب آقای دکتر بالاخره جمهوری اسلامی ایران تمام موضعگیری های خود را بر طبق یک قاعده ای انجام می دهد و یک طرح خاصی را برای اتمام این ماجرا دنبال می نماید. لطفا توضیحی در مورد اینکه طرح ایران در این خصوص چه می باشد و پیش بینی خود را از اینکه این ماجرا تا چه زمانی به طول خواهد انجامید بیان نمایید. از طرف دیگر پیرامون مبنای توجیه غرب برای مردم کشورش نسبت به کمک های خود به رژیم صهیونیستی در کنار این اعمال وحشیانه ای که هر روز شاهد آن هستیم و با توجه به رشد و دسترسی تمام مردم به رسانه های دیگر و اطلاع یافتن از چگونگی این اعمال و عبور از فیلترینگ و سانسور اخبار توضیحی را لطف فرمایید.

دکتر ولایتی :  بستگی دارد به نوع عقلانیت. اگر عقلانیت، عقلانیت مهاجم غربی با پشت صحنه صلیبی صهیونسیتی باشد این اشغال ادامه دارد و ادامه خواهد داشت. اما اینکه چه قدر طول می کشد نمی دانیم واقعا اما یک کلمه می شود گفت که اگر بخواهیم مسیر درست را طی بکنیم این کلمه تا حدودی آینده را مشخص می کند و این دیدگاه بنده است تا اشغال هست مبارزه هست؛ و نمی شود دنیا را با استانداردهای چندگانه اداره کرد، نمی شود در جایی غربیها بگویند مبنا باید دموکراسی و رای مردم باشد و به مردم فلسطین که می رسند یک سیستم تبعیض نژادی را با بی شرمی بخواهند حمایت بکنند یعنی اگر کسی به اصطلاح این افراطی های صهیونیست خون بنی اسرائیل در رگهایش جریان دارد، این حق رای دادن دارد و اگر غیر از این است حق رای دادن ندارد. اگر خون بنی اسرائیل در رگهایش جریان دارد شهروند درجه ۱ و الا شهروند درجه ۲ و ۳ است تبعیضی از این آشکار تر در دنیا نمی شناسیم که اعمال شود. ما در آفریقای جنوبی مواجه بودیم با تبعیض نژادی آپارتایت که باعث و بانی اش همین غربی ها بودند هلندی های مهاجر به آفریقای جنوبی ستون فقرات این تبعیض بودند و همین تبعیض را تا دهه ۶۰ در تعدادی از ایالات آمریکا مشاهده کردیم. جلوی در کافه ها می گفتند که ورود سگها وسیاه ها ممنوع است. بعدها فشار افکار عمومی آنها را وادار به اصلاح و عقب نشینی کرد و به همین دلیل هم شما می بینید فشار افکار عمومی مهم بوده که امروز در تاریخ امریکا یک رئیس جمهور سیاه پوست روی کار می آید، حالا این معنی اش تائید آقای اوباما نیست اما بالاخره آنها به این کار تن دادند . در اسرائیل در همین فلسطین اشعال شده با بی شرمی می گویند آدمها دو جورند یا یهودی و درجه ۱ یا غیر یهودی و درجه ۲٫ این همان دیدگاه یونانی و رومی های قدیم است که انسانها را به ۲ قسمت تقسیم می کردند یا یونانی و متمدنن یا غیر یونانین و بربر هستند. حالا هم در فلسطین یا یهودی مهاجرت یافته هستند و حق دارند مثل یک شهروند د جه یک اسرائیلی برای این سرزمین غصب شده تصیمیم بگیرند در حالیکه یک عرب که دهها نسل قبل از خودش در آن منطقه زندگی می کرده است حق ندارد به اندازه آن مهاجر منتقل شده متوقع حقوق شهروندی باشد. اساس کار و اساس مشکل این است. همین اروپاییهایی که تا همین نیم قرن اخیر در آلمان به جرم یهودی بودن حال به هر علتی افراد را مورد تعقیب قرار می دادند امروز همه اینها یکپارچه دارند از این ظلمی که رژیم اسرائیل به اعراب می کند با چشم بسته حمایت می کنند هرکاری نخست وزیر اسرائیل بکند هرچی که وزیر خارجه اسرائیل بگوید مورد تائید این حکومت ها است هرچه به نفع اسرائیل باشد در سازمان ملل و شورای امنیت رای می دهند و هرچه مخالفش باشد حداقل ۳ عضو از ۵ تا عضو (امریکا، انگلیس، فرانسه) آماده اند که بدون قید و شرط و بدون فوت وقت وتو کنند. حالا آدم می خواهد کجای این وضعیت را اطلاح بکند الا اینکه ایستادگی بکند در برابر این اشغال و ظلم و تبیعض و … .

فتاحی : مسئله ای مطرح می باشد در این خصوص که ایران عمق استراتژیک خود را در برخورد و مواجه با رژیم اشغالگر قدس در مرزهای فلسطین اشغالی و یا در سابق در جنوب لبنان تعریف نموده است و بجای درگیری با دشمن در مرزهای خود، جنگ را در کیلومتر ها دورتر از سرزمین خود انجام می دهد. آیا به نظر جنابعالی این تحلیل درست می باشد و یا خیر و در صورتیکه درست باشد آیا این اشکال که ایران تمایلی زیادی برای پایان جنگ در فلسطین ندارد و تاکید آن نیز بیشتر بر مقاومت است تا صلح و این امر موجب کشته شدن شمار بیشتری از مردم فلسطین می گردد نیز ایرادی وارد می باشد یا خیر؟

دکتر ولایتی : ایران ظرفیت اینکه مردم خود را بسیج کند تا دفاع عقیدتی از هم عقیده های خودشان بکنند دارد این می شود هدف اصلی. این موقعی که انجام شد مطلبی که شما گفتید به تبع حاصل می شود یعنی شما وقتی می بینید مسلمانان در فلسطین، مقاومت اسلامی در جنوب لبنان، مسلمانان درعراق، افغانستان و در جاهای مختلف دنیا در معرض مخاطره و فشار هستند حتی در همین سنوات گذشته در بوسنی که خیلی از مرزهای ما دورند ایران وظیفه خودش دانست که از آنان دفاع کند این هم جزئی از قواعد حاکم بر حکومت ماست بخشی از قانون اساسی ما است. تمام کسانی که در دولت هستند در قوه مجریه و مقننه و همه افرادی که در راس دولت هستند و هرکسی که در مجموعه مجلس وجود دارند اینها جزو وظایف قانونی اشان حمایت از مسلمانان در دنیا است. پس این یک وظیفه قانونی دولت و ملت است؛ اگر این کار را کردید آن وقت اینها متحد شما می شوند و وقتی که یک رژیمی مثل رژیم صهیونیستی همواره از زمان تشکیل حکومت اسلامی تا به امروز ( که تهدید علیه امنیت ما است ) و برای تقویت جایگاه خودش کشورهایی مثل امریکا و فرانسه و انگلیس رو به دنبال خودش می کشه این کاملا طبیعی و عاقلانه است که ما هم متحدینی برای خودمان داشته باشیم و آنها را با خودمان هم داستان کنیم در تقابل با این دشمن مشترک. اسرائیلی ها امکانات تسلیحاتی زیادی دارند و خودشان مدعی هستند که قدرت اول خاورمیانه و چهارمین ارتش دنیا می باشند با این حال روزی نمی گذرد (حتی آدم بخواهد مقداری اقرار بگوید ساعتی نمی گذرد ) اسرائیلی ها از طریق رسانه هایشان یا از طریق تماس سیاسی خود  با دیگران علیه ایران اقدامی نکنند و توجه دیگران رو جلب نکنند. مثلا در مسئله غزه اینها بسیار تبلیغ کردند که این تسلیحاتی که توسط مبارزین فلسطینی در دفاع از خودشون به کار برده می شود اینها از ایران به آنجا قاچاق شده و به بدین ترتیب زمینه سازی کردند برای اینکه دست آمریکا باز باشد تا اینکه یک قراردادی را با اینها امضا نماید تا در محاصره دریایی غزه و فلسطین مشارکت کنند. خوب آمریکا که آمد انگلیس هم که یک دنباله رو بی قید و شرط امریکا است آمد فرانسه و آلمان هم حمایت کردند و همه شروع کردند برای خودشیرینی در نزد آمریکا هم شده، بیایند و هرکدام در این محاصره شرکت کردند و حلقه های دوم و سوم را نیز درست کردند. پس اسرائیل که می گوید ارتش چهارم دنیاست و با چنین هجمه انبوهی به فلسطینی ها حمله کرده و آنها را محاصره کرده معذلک برای اینکه متحدین خودش رو در دنیا بسیج کند از این جور تبلیغات هم استفاده می نماید و می گوید ایران است که اسلحه می دهد پس باید قوای بین المللی بیایند و در محاصره شرکت بکنند و این دور نیست که فردا حتی یک مصوبه ای از شورای امنیت بگیرند برای اینکه ضروری بکنند محاصره غزه و حماس را و این مسئله به عنوان قاعده بین المللی در آید و براساس اون به حماس فشار بیارند و به تبع آن ایران که حمایت می کند از فلسطینیها و مبارزان جهان اسلام نیز فشار مضاعفی آورند.

سبحانی نیا: آقای دکتر با بررسی پیام آخری که مقام معظم رهبری برای آقای هنیه ارسال نمودند به نظر می رسد که این پیام حاوی یک پیغام خاص و ویژه می باشد و نمی توان آنرا تنها از این منظر نگاه نمود که تبریکی ساده برای پیروزی حماس در این تهاجم است و با توجه به اینکه این پیام قبل از اعلام قطعی آتش بس از سمت رژیم صهیونیستی بوده است این نکته را بیشتر می تواند آشکار نماید. لطفا کمی در این خصوص توضیح بفرمایید.

دکتر ولایتی : ببینید اسرائیل آمده غزه را بمباران کرده و این همه فشار بر روی مبارزین فلسطین آورده است و کشورهای موثر عرب هم اغلبشان و اتحادیه عرب هم بجای اینکه کمک فلسطین باشند حتی در تبلیغات مقصر اصلی را فلسطینی ها معرفی کرده اند. آنها که دارند خودشان می جنگند و کمکی هم از جایی مثلا بگوییم اشخاصی از جاهای دیگر جهان اسلام بروند به آنها کمک بکنند وجود ندارد از آن طرف به اسرائیل بسیاری از کشورهای مقتدر جهان کمک می کنند اما از این طرف مسلمانان، دارای حکومت هایی هستند که به جای اینکه یار شاطر باشند بار خاطرند و اینها هم دست در دست صهیونیست ها و غربی ها گذاشته اند …در نتیجه با این شرایطی که آنان دارند مبارزه می کنند حداقل یک کشور قدرتمند مسلمان می تواند با پیام خودش موجب دلگرمی شود که مردم فلسطین و حامیان آنها این تصور برایشان پیش نیاید که صدایی در جهان اسلام به حمایت از آنها بلند نشده و در آن خلع و برهوت حمایت از فلسطینیها و آن فشار روانی، تبلیغاتی، نظامی و مالی بر فلسطینیان خوب به نظر من این پیام مقام معظم رهبری می تواند نقش بسیار اساسی در تقویت روحیه مردم فلسطین داشته باشد و بی تردید در پیروزی آنان موثر بوده است.

سبحانی نیا: این بار عاطفی پیام می تواند باشد پیغام سیاسی آن چیست ؟

دکتر ولایتی : حتما همینطور است. بار سیاسی پیام این است که تعدادی از کشورهای عربی مانند عربستان و مصر که اینطور به صراحت از فلسطین حمایت نکردند در عین حال از کشورهای آمریکایی و غربی خائف بودند می بینند از یک کشور غیر عرب اما مسلمان یک همچنین صدایی بلند می شود که در بالاترین سطح ممکن از فلسطینیها دفاع می کنند، آنها هم که تا حالا خاموش بودند تشویق می شوند تا بیایند به این صحنه و به سمتی که به حمایت از فلسطینیها منجر شود و مشاهده کردید که اینطور شد یعنی آنهایی که قبلا حماس را شماتت می کردند در کنفرانس سران عرب در کویت چه دبیرکل اتحادیه عرب چه دیگران هرکه سخن گفت علیه اسرائیل حرف زد، درست مانند سناریوی حزب الله که آنان اول آن را شماتت کردند و وقتی  دیدند که حزب الله در شرف پیروز است و کشورهایی مثل ایران از آن حمایت می کنند برای اینکه از این کاروان عقب نماند خودشان را تطهیر کردند.

فتاحی : آقای دکتر با توجه به موضعگیری جمهوری اسلامی ایران در قبال مصر، نماینده حماس در مصر حاضر می شود و بیان می دارد که حماس، مصر را از ابتدا در زمره کسانی که در خصوص این مسئله سکوت نموده است نمی داند و بیان داشته است که هرگز دولت مصر را خائنی به اعراب ندانسته و هرگونه رواج این اتهام به جهت تخریب روابط حماس و مصر است و همچنین مصر را هرگز در زمره دولتهایی که کشور اسلام را به کفار داده است نمی داند این تضاد در برخورد را شما چگونه بررسی می نمایید؟

دکتر ولایتی : ببینید موقعی که اینها را به سمتی می رانند که چاره ای جز این ندارند که یک آتش بسی که مخصوصا غربیها پرچمش را داده اند دست مصریهایی که حامی اسرائیل هستند (خود مردم مصر نه بلکه حکومتشان) اگر اینها آتش بس را قبول نمی کردند و به دعوت مصر پاسخ نمی دادند آنوقت همین تبلیغات مخالف فلسطینیها بالاخص در جهان عرب علیه حماس شدت می گرفت پس حماس مقاومت کرد و درخواست آتش بس نکرد تا جاییکه اسرائیل به تنگ آمد و اینها هم پذیرفتند. بالاخره این حرفها باید در جایی که به نتیجه برسد گفته شود و از همان اول هم معلوم بود که غربی ها در نهایت مصر را با میانجی گری که می کند ناجی فلسطینیها می دانند. منتها اول فلسطینیها را سرکوب می کنند و بعد اینکار را انجام می دهند. بنابراین حماس چاره ای جز اینکه برود نداشت اما از مواضعش هم کوتاه نیامد. والسلام

با تشکر از شما برای فرصتی که در اختیار ما قرار دادید .

* این گفتگو در شماره ۲ مجله تحلیلی تفسیری سیاست نامه به چاپ رسیده است .

دسته‌ها: عکس , مصاحبه ها
برچسب‌ها: