✍️ تحلیل اجتماعی مرتضی سبحانی نیا از یک بحران خاموش
در دنیایی که سرعت تولید محتوا از سرعت فهم آن پیشی گرفته، رسانهها در شکلدهی به نگاه و سلیقه عمومی نقش بیبدیلی دارند. آنقدر تأثیرگذار که حتی «جرم» را میتوانند در لباس «سرگرمی» عادی جلوه دهند. نمونه روشن آن، صنعت پورنوگرافی است؛ پدیدهای جهانی که این روزها نه فقط با توجیه آزادی بیان، بلکه در سکوت نهادهای ناظر و با سازوکارهای پیشرفته الگوریتمی، به ترویج انواع رفتارهای غیرقانونی و غیراخلاقی در مقیاس انبوه مشغول است.
پورنوگرافی دیگر تنها نمایش برهنگی یا رابطه جنسی نیست؛ بلکه به پلتفرمی برای نمایش و عادیسازی «انواع جرم» بدل شده است. کافی است نگاهی گذرا به عنوانها و دستهبندیهای رایج در سایتهای پرمخاطب این حوزه بیندازیم:
– تجاوز به نوامیس؛
– زنای با محارم؛
– رابطه معلم و دانشآموز در مدارس؛
– رابطه رئیس و کارمند در ادارات؛
– رابطه در محیطهای مذهبی یا معابد؛
– رابطه با نوجوانان زیر سن قانونی؛
– سناریوهای جنسی با رانندگان تاکسی اینترنتی و پیکها.
آیا هیچیک از این رفتارها، در هیچ نظام حقوقی، قانونی و اجتماعی، مجاز و مشروع است؟ اگر نه، پس چگونه تولید و توزیع محتوایی که این جرائم را شبیهسازی میکند و در ذهن بیننده «عادی» جلوه میدهد، قانونی تلقی میشود؟ پاسخ روشن است: در یک خلأ بزرگ نظارتی، جرایم، بیآنکه مجازاتی متوجهشان باشد، روی صحنهی مجازی، دست به دست میشوند، و ذهن میلیونها نوجوان و جوان را به تدریج مسموم میسازند.
فرهنگسازی یا جرمسازی؟
موضوع صرفاً آسیب روانی یا اعتیاد به محتوای پورنو نیست؛ بلکه یک گام فراتر، ما با نوعی «فرهنگسازی جنایی» مواجهایم. پلتفرمهای پورن نهتنها نمایشگر یک رفتار منحرفاند، بلکه آن را در بستهبندی زیبایی از فانتزی، روایت، نورپردازی و سناریوی جذاب ارائه میدهند تا کاربر نه فقط بیننده، بلکه همذاتپندار با آن شود. وقتی تجاوز جنسی، رابطه با نوجوان، یا زنای با محارم در قالب یک کلیپ کوتاه با عنوانهای اغواگر پخش میشود، ذهن مخاطب نسبت به قبح آن رفتار کرخت میشود. این یعنی: جرم، پیش از ارتکاب فیزیکی، ابتدا در ذهن مشروع میشود.
خطر بیعملی نهادهای نظارتی
نهادهای فرهنگی، قضایی و اجتماعی نباید به این مسئله بهعنوان یک «چالش خصوصی» نگاه کنند. همانگونه که تبلیغ مصرف مواد مخدر جرم است، همانگونه که دعوت به خشونت در رسانهها ممنوع است، چرا نمایش تجاوز، زنای با محارم یا رفتارهای جنسی با کودکان و نوجوانان نباید پیگرد قانونی داشته باشد؟ آیا فقط چون این سناریوها در قاب دوربین و با عنوان «بزرگسال» منتشر میشوند، از بار جرمانگاری خارج میشوند؟
مسئله حتی فراتر از قانون است. بسیاری از این محتواها بهطور خاص، مکانهای عمومی و قابلاحترام مانند مدارس، دانشگاهها، شرکتها، ادارهها، یا حتی اماکن دینی را بهعنوان بستر داستانی خود انتخاب میکنند. این کار بهطور غیرمستقیم، فضای امن و عمومی جامعه را به مکان بالقوه بزهکاری جنسی بدل میکند. پیام پنهان چنین محتوایی آن است که هر فضای انسانی، میتواند به صحنهای برای تخلف و سوءاستفاده بدل شود؛ و این دقیقاً همان نقطهای است که اعتماد عمومی از هم میپاشد.
فروپاشی نهاد خانواده
یکی دیگر از پیامدهای غیرقابل انکار پورنوگرافی، فروپاشی بنیاد خانواده است. مردان و زنانی که به مصرف مستمر این محتوا عادت میکنند، به تدریج دچار سردی عاطفی، نارضایتی جنسی از همسر، مقایسههای مخرب، و از دست دادن رغبت به رابطه واقعی میشوند. با این سطح از فاصله گرفتن از واقعیت، نه عشق میماند، نه وفاداری، نه احترام متقابل. در چنین فضایی، طلاق، خیانت، خشونت خانگی، و فروپاشی روانی کودکان – همگی پیامدهایی طبیعی اما فاجعهبار خواهند بود.
ما در برابر یک «صنعت» قرار نداریم
برخلاف آنچه برخی رسانهها تلاش میکنند جا بیندازند، پورنوگرافی نه یک «صنعت» است، نه یک «گزینه فردی». این پدیده در عمل چیزی نیست جز بازتولید نظاممند بیاخلاقی، بهرهکشی از آسیبدیدگان اجتماعی، و تشویق غیرمستقیم به ارتکاب جرم. وقتی نوجوانی برای نخستینبار با چنین محتوایی مواجه میشود، این نه یک انتخاب آگاهانه، بلکه یک طعمهگذاری حسابشده از سوی الگوریتمهاست.
آیا زمان آن نرسیده که کلیساها، مساجد، نهادهای آموزشی، نخبگان فرهنگی و اجتماعی و سازمانهای مردمنهاد، در قالب یک ائتلاف جهانی، به مقابله با این روند بپردازند؟ آیا نباید بهجای سکوت و نظاره، به بازآفرینی نظام اخلاقی رسانهای بیندیشیم؟ آیا این همه دانش و فناوری، نمیتواند در خدمت تربیت انسان سالم، خانواده مستحکم، و جامعه امن قرار گیرد؟
آغاز اجماع جهانی، اما از کجا؟
اگر قرار است ارادهای جهانی برای مقابله با پدیدهی فاسد و خطرناک پورنوگرافی شکل بگیرد، این اقدام باید از همانجایی آغاز شود که جبههی اصلی این صنعت مستقر است: جهان غرب. کشورهایی که عمدهی سرورهای پخش این محتوا، کمپانیهای تولیدکنندهی آن، و الگوریتمهای پخش و تبلیغ آن، از دل ساختارهای اقتصادی، حقوقی و رسانهای آنها بیرون آمدهاند.
غرب اگرچه مهد آزادیخواهی و حقوق بشر معرفی میشود، اما در همین فضا، کودکانی هستند که درگیر آسیبهای عمیق روانی و رفتاری ناشی از دسترسی به محتوای جنسی بدون محدودیت شدهاند. بسیاری از این محتواها به صراحت شامل نمایشهای شبهتجاوز، رفتارهای پرخطر، یا سناریوهای مرتبط با نوجوانان زیر سن قانونی هستند. چگونه ممکن است تمدنی که شعارش «صیانت از حقوق کودک» است، در عمل، تماشای تخیلهای مجرمانه با محوریت کودکان را «بیخطر» تلقی کند؟
اگر ادعای دفاع از آزادی واقعی باشد، باید آزادی کودکان از خطرات پورنوگرافی نیز مدنظر قرار گیرد. اجماع جهانی برای محدودسازی، بازدارندگی و پالایش این محتوا، تنها با همراهی نهادهای فکری، حقوقی و رسانهای غربی ممکن خواهد بود. کشورهای غربی باید بپذیرند که مدل رهاسازی اخلاقی و بیمرزی در سرگرمی، نهتنها آسیبی به شرق و جنوب جهانی زده، بلکه اکنون گریبان خانوادههای خودشان را نیز گرفته است.
نهادهای مدنی، دانشگاهها، نخبگان آگاه و سازمانهای مدافع حقوق کودک باید در غرب صدای بلندتری پیدا کنند. همانگونه که جهان در برابر تجارت انسان، سلاح، یا مواد مخدر واکنش نشان داد، باید در برابر «تجارت بدن و روان» نیز واکنش نشان دهد. کودکانی که امروز درگیر این محتوا هستند، فردا قربانیان یک سکوت سنگین خواهند شد.
ایجاد ائتلاف جهانی: گام ضروری برای صیانت از کرامت انسان
در دنیایی که سازمانهای بینالمللی برای مبارزه با تروریسم، قاچاق انسان، تجارت اسلحه یا مواد مخدر تأسیس شدهاند، جای یک نهاد مؤثر برای مقابله با پدیدهی ویرانگر پورنوگرافی بهشدت خالیست. صنعت پورنو، با حجم مالی سرسامآور و نفوذ گسترده در لایههای مختلف فرهنگ و رسانه، عملاً به یکی از خطرناکترین عوامل تهدیدکنندهی سلامت روان، بنیان خانواده، و امنیت اجتماعی بدل شده است.
از همینرو نیاز فوری به یک سازمان بینالمللی مستقل و قدرتمند برای مبارزه با پورنوگرافی احساس میشود؛ نهادی که همچون یونسکو در عرصه فرهنگ یا مانند سازمان جهانی بهداشت در حوزه سلامت، بتواند:
-
چارچوبهای سیاستگذاری جهانی ارائه دهد؛
-
پژوهشهای بنیادین درباره پیامدهای روانی، اجتماعی، و فرهنگی پورنوگرافی انجام دهد؛
-
برنامههای آموزش جهانی درباره سواد رسانهای و جنسی طراحی و منتشر کند؛
-
با کمک دولتها و سمنها (NGOها)، اقدامهای حقوقی و اجرایی را هماهنگ نماید؛
-
از قربانیان این صنعت حمایت کند و مسیر بازگشت و توانمندسازی آنها را فراهم آورد.
این سازمان میتواند پایگاهی برای اجماع جهانی از دولتها، نهادهای دینی، دانشگاهها، فعالان اجتماعی، متخصصان سلامت و خانواده، و سازمانهای مردمنهاد باشد.
و مهمتر از همه: این جنبش باید از دل همان جغرافیایی آغاز شود که بیشترین نقش را در ترویج و تولید این محتوا دارد—یعنی کشورهای غربی. چون تنها در صورت بروز یک تحول فکری و فرهنگی در بطن جوامع غربی میتوان انتظار داشت موج تغییر به سایر نقاط جهان برسد.
نتیجهگیری: خطر خاموش را جدی بگیریم
پورنوگرافی تنها یک محتوای تصویری نیست؛ یک سبک زندگی است، یک هویتسازی جدید برای انسان معاصر است؛ انسانی که نه با عشق، بلکه با کلیک معنا مییابد. انسانی که حیا را واپسگرایی میداند و جرم را فانتزی. اگر امروز سکوت کنیم، فردا نه مدرسه و خانواده، نه حریم خصوصی و ارزشهای انسانی، هیچکدام برای فرزندانمان معنایی نخواهد داشت.
هنوز دیر نشده. باید از همین امروز شروع کنیم؛ با آگاهی، با قانون، با آموزش، و با اقدام جمعی.
دیدگاهها