چندی پیش پیامی را به‌عنوان تبریک دکتر حسین سبحانی‌نیا برای دوستان ارسال کردم. پس از آن، عزیزی از من پرسید که چرا در انتهای پیام، ایشان را “معظّم‌له” خطاب کرده‌ام. این نقد از آن جهت مطرح شد که این عنوان را مختص به یک جایگاه سیاسی مشخص، به‌ویژه مقام معظّم رهبری، می‌دانستند.

در پاسخ به این نقد، ذکر چند نکته ضروری است:

۱. معنای “معظّم‌له”
بر اساس فرهنگ‌های معتبر زبان فارسی، از جمله فرهنگ معین و عمید، واژه “معظّم‌له” به معانی زیر به کار می‌رود:
– بزرگ داشته، مورد تعظیم.
– عنوانی احترام‌آمیز برای شخص غایب (او، ایشان).
همچنین، این عنوان در ادبیات رسمی، برای علمای دینی و شخصیت‌های برجسته‌ای که مورد احترام جامعه هستند، به‌کار می‌رود.

۲. جایگاه ولایت و مفهوم آن
چنانچه فرض کنیم که این عنوان به ولایت نیز اشاره دارد، بنده تحت ولایت پدر خویش هستم و در این بستر، استفاده از چنین عبارتی کاملاً بجاست.

۳. ولایت، فراتر از واژگان
از منظر اعتقادی، بنده بر این باورم که مقام معظّم رهبری، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (روحی فداه)، نه نیاز به تخصیص واژگان دارند و نه ارزش و حرمت مقام “معظّم‌له” در انحصار یک لفظ است. مفاهیم دینی و ولایی نباید در انحصار عبارات و واژگان قرار گیرند مانند آنچه در دوران ستم‌شاهی، القاب خاصی مختص خاندان سلطنت بود و برای آنان فقط استفاده می‌شد، مانند “اعلی‌حضرت” و “علیا حضرت”.
در حقیقت، آنچه اهمیت دارد، تعهد قلبی و عملی به ولایت است. اگر کسی به حقیقت و جوهره‌ی ولایت ملتزم باشد، حتی اگر مقام معظم رهبری را تنها با نام “سید علی حسینی خامنه‌ای” خطاب کند، ارزش آن بسیار بیشتر از کسی است که هزاران لقب و واژه‌ی فاخر بر زبان می‌آورد اما در عمل، به ولایت وفادار نیست.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خود بارها بر تواضع و دوری از القاب افراطی تأکید کرده‌اند. ایشان در موارد مختلف فرموده‌اند:

“ما همه خدمتگزار مردم هستیم و نباید خود را از مردم جدا بدانیم.”

همچنین، در جای دیگر تأکید داشته‌اند: “مسؤولیت در نظام اسلامی، شأنی جز خدمت به مردم ندارد، و هر کس در این مسیر قدم بردارد، عزیز است.”

این سخنان گواهی بر آن است که شأن و مقام رهبری فراتر از القاب و عبارات است و اصل، عمل به ارزش‌های ولایی و اسلامی است.

افزون بر این، بنده به‌عنوان یک مؤلف و نویسنده، در تقریر مباحث خود از همه ظرافت‌ها و واژگان برای بیان ارادت و ارزش موضوع از دیدگاه خویش بهره می‌برم. این موضوع اساساً یک امر دلی بوده و از ارادتی که به مقام پدر دارم، نشأت گرفته است.

۴. گفتمان امام خمینی (ره) در باب ولایت
ما پیروان تفکر امام خمینی (ره) هستیم و در خصوص جایگاه ولایت امر و ولی فقیه، به کلام خود ایشان استناد می‌کنیم که فرمودند:

“… خمینی یک طلبه‌ی ضعیفی است، این‌جا نشسته با شما صحبت می‌کند و مردم هم به او علاقه دارند، چون نوکر خودشان است. آدم به نوکرش، به خادمش علاقه دارد…”

همچنین، حضرت امام (ره) در دیدار با نمایندگان دور اول مجلس و پس از شنیدن تملقات فخرالدین حجازی فرمودند:

“من خوف این را دارم که مطالبی که آقای [فخرالدین] حجازی فرمودند درباره من، باورم بیاید! من خوف این را دارم که با این فرمایشات ایشان و امثال ایشان، برای من یک غرور و انحطاطی پیش بیاید! من به خدای تبارک و تعالی پناه می‌برم از غرور! من اگر… برای خودم نسبت به سایر انسان‌ها یک مرتبتی [ممتاز] قائل باشم، این انحطاط فکری است و انحطاط روحی.”

از این منظر، عشق به ولایت از دل‌ها برمی‌خیزد و به الزام دیگران برای استفاده از عناوین و القاب خاص، نیازی ندارد. ولایت امر با حقیقت آن معنا می‌یابد، نه با حصر واژگان.

احترام به شخصیت‌ها و جایگاه‌ها یک اصل اخلاقی است، اما نباید آن را در چارچوب واژگان محدود کرد. حقیقت ولایت در باور و عمل است، نه در انحصار عبارات و القاب. آنچه ارزش دارد، صداقت در تبعیت از ولایت است، نه صرفاً تکرار القاب فاخر. این رویکرد، همان راه و مکتبی است که امام خمینی (ره) بنیان نهاد و ما پیرو آن هستیم.

دسته‌ها: تحریریه , اندیشه , یادداشت
برچسب‌ها: