به قلم مرتضی سبحانی نیا
هنر انقلابی، مفهومی است که در بطن خود نه تنها پیامی برای زیباییشناسی، بلکه در پی تعمیق مفاهیم انسانی و اصلاح جامعه است. هنری که در آن، هدفهای فردی و مادی به حاشیه رانده میشود و به جای آن، پیوندی با حقیقت و رسالت انسانی بهوجود میآید. امام خمینی (ره) بهخوبی در فرمایشات خود این حقیقت را بیان کردهاند که هنر، دمیدن روح تعهد در کالبد انسان است. این عبارت نه تنها تعریفی از هنر است بلکه چکیدهای است از وظیفهای که بر دوش هنرمند نهاده شده است. هنری که به جای آنکه صرفاً وسیلهای برای خودنمایی و لذت فردی باشد، ابزاری است برای بیداری و آگاهیبخشی، برای گشودن پنجرههایی به سوی حقیقت، برای تعالی انسان و جامعه.
شهید مرتضی آوینی، در کلام خود، بهطور پیوسته از هنر و مسئولیت هنرمند در ساخت و شکلدهی به جامعهای مبتنی بر اصول و ارزشهای دینی سخن میگوید. از نگاه او، هنر نمیتواند خود را از معنای تعهد و مسئولیت اجتماعی بینیاز ببیند. در نقد هنر غربی و مفهوم آزادی در آن، آوینی چنین بیان میکند که هنر غربی نهتنها راهی به حقیقت ندارد بلکه به نوعی، از آن نیز فاصله گرفته است. او هنر غربی را هنری خودمحور و خودشیفته میداند که در آن، انسان بهجای آنکه در پی شناخت و تحقق حقیقت باشد، بهدنبال لذتهای زودگذر و فردی است.
اما هنری که از انقلاب اسلامی ایران نشأت میگیرد، هنری است که بهطور عمیق و ریشهای با حقیقت پیوند دارد. هنر انقلابی نه تنها ابزار انقلاب اجتماعی و سیاسی است بلکه در دل خود، آرمانهای انسانی و اسلامی را جستجو میکند. این هنر، هنری است که به انسان یادآوری میکند که او در عالم تنها نیست؛ او در برقراری ارتباط با حقیقت، با جامعه و با تاریخ مسئول است. هنرمند انقلابی، مانند هر فرد دیگری که در پی رشد و تعالی معنوی است، نمیتواند از مسئولیت خود در قبال جامعه و تاریخ فرار کند. به گفته آوینی: «هنرمند باید اهل درد باشد و این درد نه تنها سرچشمه زیبایی و صفای هنری است بلکه معیار انسانیت است. آدم بیدرد هنرمند نیست که هیچ، اصلاً انسان نیست».
هنر انقلابی، هنری است که در عین زیباییشناسی خود، وظیفهای بزرگ و مقدس را بر دوش میکشد. هنرمند انقلابی نه تنها باید بتواند زیباییهای جهان را بهطور هنرمندانه درک کند بلکه باید بتواند آنها را در قالب اثری قرار دهد که موجب بیداری و آگاهی باشد، اثری که به انسانها راهی برای رسیدن به حقیقت نشان دهد. این هنر، هنر تحول و تغییر است؛ تغییر در درون انسانها و تغییر در ساختار جامعه. هنر انقلابی، هنر به همریختن اوضاع و آغاز چیزی نو است. این هنر از نفس تلاشهای فردی و نفس تجملات به دور است و در عوض، بر اصل پیوند انسان با جامعه، تاریخ و حقیقت تأکید دارد.
هنرمند انقلابی، در حقیقت، فردی است که در جستجوی اصلاح است. او تنها بهدنبال تغییرات سطحی نیست بلکه به دنبال تغییر در لایههای عمیقتر فرهنگ و اجتماع است. در این راستا، باید هنرمند را نه از منظرهای کلیشهای و استانداردهای مرسوم جامعه امروزی بلکه بهعنوان فردی که برای اصلاح به قاعده فهم خود تلاش میکند، دید. گاهی ممکن است انتظار داشته باشیم که هنرمند با نگاهی جهانی و بر اساس دیدگاههای کلان، آثار خود را خلق کند، اما در حقیقت، او باید بر اساس فهم خود از حقیقت و واقعیتهایی که در اطرافش میبیند، آثارش را تولید کند.
این نگاه، هنرمند را از پیلهای که توسط جریانهای غالب اجتماعی و سیاسی به او تحمیل میشود، رها میسازد. او باید بهاندازه خود و بهاندازه درک خود از مفاهیم عمل کند. هیچگاه نمیتوان از هنرمند انتظار داشت که مانند اعضای شورای امنیت ملی به پدیدهها نگاه کند و آنها را تحلیل کند. بلکه او باید در جهت اصلاح جامعه بهاندازه خودش تلاش کند. در این مسیر، نمیتوان او را با معیاری که بر اساس آنچیزهای کلانتر سنجیده میشوند، ارزیابی کرد. هنر انقلابی، به هنرمند اجازه میدهد که از آثار سطحی و بیمحتوا بیرون بیاید و به جوهر واقعی هنر، یعنی به تعمیق مفاهیم انسانی و فرهنگی در جامعه دست یابد.
در ابتدای انقلاب اسلامی ایران، هنرمندانی چون اسفندیار قرهباغی، احمدعلی راغب، محمد گلریز، سید حسامالدین سراج، هادی آزرم، مهرداد کاظمی، سید محمد شاهنگیان، جمشید نجفی و رضا رویگری با هنر خود در خدمت انقلاب و ایدئولوژی اسلامی قرار گرفتند. این هنرمندان در زمانهایی که شرایط اجتماعی و سیاسی بهشدت پیچیده و ناپایدار بود، با آثار خود سعی کردند تا پیامی نوین را به جامعه منتقل کنند؛ پیامی که در آن، انسانیت، عدالت و آزادی با آرمانهای انقلاب اسلامی پیوند میخورد.
در ادامه، هنرمندانی همچون مهدی یراحی، حسین زمان، علیرضا عصار و دیگران، که خود را در برابر معضلات مختلف اجتماعی و سیاسی قرار دادند، به وظیفهای که بر دوش داشتند، پایبند بودند. این هنرمندان که در بسیاری از مواقع حتی با محرومیتها و محدودیتهای اجتماعی مواجه بودند، همچنان به وظیفه هنری خود وفادار ماندند. آثارشان، بازتابی از دلمشغولیهای اجتماعی و فرهنگی دوران خود است و در آنها میتوان جستجو برای حقیقت و اصلاح را مشاهده کرد.
هنر انقلابی همانطور که در گذشته در انقلاب اسلامی ایران ظهور و بروز یافت، امروزه نیز همچنان نقش خود را در تحول و بازسازی جامعه ایفا میکند. هنرمندان انقلابی در عصر حاضر، باید به همان شیوه که در گذشته از هنرمندان انقلاب اسلامی انتظار میرفت، هنر خود را در خدمت حقیقت و اصلاح قرار دهند. آثار آنها باید گواهی بر تعهد اجتماعی و دینیشان باشد و آنها را بهعنوان هنرمندانی متعهد، مجاهد و در پی اصلاح در تاریخ ثبت کند.
در نهایت، هنر انقلابی هنری است که از سطحینگری و خودمحوری فراتر میرود. این هنر نه تنها برای لذت و تفنن است بلکه برای تعالی انسانها و جامعه است. هنر انقلابی، بازتابی از آرمانهای انسانیت است و هنرمند انقلابی، بهعنوان فردی که از وظیفه خود در قبال حقیقت، جامعه و تاریخ آگاه است، در مسیر اصلاح حرکت میکند. این هنرمند نه تنها با آثار خود بلکه با اعمالش، تعهد و مسئولیت اجتماعیاش را به نمایش میگذارد. آثار هنری او، همچون آینهای است که حقیقت را نشان میدهد و بهعنوان ابزاری برای بیداری و اصلاح عمل میکند. در این مسیر، هنرمند انقلابی به حقیقت و آرمانهای انسانی وفادار میماند و هنر خود را به ابزاری برای تحولی عظیم در جامعه تبدیل میکند.
منابع:
-
سخنان امام خمینی (ره) در مورد هنر و وظیفه هنرمند
-
شهید مرتضی آوینی و تفکر هنر انقلابی
-
آثار هنرمندان انقلابی در دوران انقلاب اسلامی ایران
دیدگاهها