به قلم مرتضی سبحانی نیا
در تاریخ ایران، واژهی «شکوه» همواره با مقاومت، استقلال، علم، و هویت ملی گره خورده است. اما هر بار که قدرتهای خارجی شعار «بازگرداندن شکوه» به ایران را مطرح کردهاند، در عمل یا به فروپاشی منافع ملی منتهی شده یا به همراهی خائنینی که تاریخ این سرزمین پر از نامهای آنهاست.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین ایالات متحده، اخیراً مدعی شده که هدف از اقدام نظامی علیه ایران و حمایت از «تغییر رژیم»، بازگرداندن عظمت و شکوه به ایران است. این سخن در نگاه اول شاید مخاطبانی سطحی را جذب کند، اما در تحلیل تاریخی، چیزی جز تکرار روایتهای استعماری با زبانی امروزی نیست.
جالب آنجاست که آقای ترامپ حتی به نام «خلیج فارس» احترام نگذاشت و در موضعگیریهای علنی خود، آن را «خلیج عربی» نامید. آیا چنین فردی که آشکارا تاریخ، هویت و جغرافیای ایران را تحریف میکند، میتواند مدعی احیای شکوه ایران باشد؟ شکوه ایران، با نام خلیج فارس آغاز میشود؛ همان نامی که در هزاران سند تاریخی از هرودوت تا بطلیموس ثبت شده و تا امروز در یونسکو، نقشههای بینالمللی و ادبیات علمی جهان پابرجاست.
اما سؤال بنیادین این است: شکوه ایران با چه چیزی ساخته شده؟ و چه کسانی در طول تاریخ، آن را ویران کردهاند؟
خائنان تاریخ ایران: از کلانتر تا کمپینهای رسانهای
مرور تاریخ ایران پر از نامهایی است که در بزنگاههای حساس، به جای ایستادن در کنار ملت، در کنار دشمن ایستادند:
-
ابراهیم کلانتر در دوره قاجار، پنهانی با نیروهای روس قرارداد بست و در زمان اشغال، عملاً تهران را بیدفاع کرد.
-
آقاخان نوری در جریان عهدنامه ترکمانچای، به جای مقاومت، به همراه روسها ساختار سیاسی و نظامی کشور را تضعیف کرد.
-
امیرنظام گروسی، با همکاری درباریان، سقوط امیرکبیر را رقم زد تا بستر استبداد و وابستگی باز گردد.
-
رضاخان با کودتای ۱۲۹۹ و همکاری مستقیم انگلیس به قدرت رسید و پس از دههها دیکتاتوری، خود با کشتی انگلیسیها از کشور خارج شد.
-
محمدرضا پهلوی، در کودتای ۲۸ مرداد با حمایت آمریکا و MI6، دولت ملی دکتر محمد مصدق را سرنگون کرد و نفت ایران را مجدداً در خدمت سیاستهای غرب قرار داد.
-
و امروز، نوادگان فکری همان طیف، کنار دولتهای متجاوز ایستادهاند و در رسانههای بیگانه، مردم ایران را به قیام تحت هدایت بیگانگان دعوت میکنند.
آمریکا و توهم “بازگرداندن شکوه”
ایالات متحده در چند دههی اخیر، بارها از «بازگرداندن شکوه» به کشورهایی چون افغانستان، عراق، لیبی، سوریه و حتی ویتنام سخن گفت. اما نتیجه چه شد؟
ویرانی زیرساختها، مرگ میلیونها انسان، گسترش تروریسم، و بازگشت کشورها به عصر پیشاتمدن. در افغانستان، پس از ۲۰ سال اشغال نظامی، آمریکا در تاریکی شب فرار کرد و طالبان برگشت.
در عراق، با ادعای وجود سلاحهای کشتار جمعی، دهها هزار نفر کشته شدند، و سالها بعد خودشان اعتراف کردند: “اشتباه کردیم.”
در لیبی، با وعده آزادی، کشور را به خاک و خون کشیدند و امروز هیچ حاکمیتی بر بخشی از سرزمین آن باقی نمانده است.
حال، این همان دولتی است که از «بازگرداندن شکوه» به ایران سخن میگوید؛ دولتی که همزمان، دانشمندان هستهای ایران را ترور میکند، زیرساختهای علمی را میزند، و پروژههای تحریمی را علیه داروی کودک ایرانی اعمال میکند!
نقش اسرائیل و پیوند تاریخی با نفرت ضدایرانی
در این میان، رژیم صهیونیستی نیز آشکارا دشمنی خود با ایران را در بُعد دینی، سیاسی و تاریخی نشان داده است. از ترور دانشمندان، تا طراحی عملیاتهای خرابکارانه و جنگهای روانی، اسرائیل یکی از موتورهای دشمنی مداوم با تمدن ایران بوده است. شعار برخی مقامات اسرائیل در مناسبتهای مذهبی آنها صراحتاً به نابودی ایران اشاره دارد، و همراهی آمریکا با چنین رژیمی، نشاندهندهی ماهیت واقعی پروژهی «تغییر رژیم» است.
سازمان مجاهدین خلق و اپوزیسیون اجارهای
یکی از نهادهای مورد حمایت آمریکا در پروژهی براندازی، سازمان مجاهدین خلق (منافقین) است؛ گروهی که در دهه ۶۰ با ترور هزاران ایرانی ـ از کودک تا کارگر و استاد دانشگاه ـ نقش مستقیمی در تضعیف نخبگان ایفا کرد. این گروه، پس از پناهبردن به صدام حسین، در جنگ علیه ملت ایران سلاح به دست گرفت و اکنون در اروپا، بهعنوان «نیروی آزادیبخش» معرفی میشود.
آیا مردم ایران فراموش کردهاند که شما در میانه جنگ تحمیلی، صدام را تا دندان مسلح کردید؟
که کودکان ایرانی را با سلاحهای شیمیایی در حلبچه، سردشت و فاو کشتند؟
آیا آن هم بخشی از «بازگرداندن شکوه» بود؟!
جوان ایرانی، فریب نخور!
این روزها جنگ نرم گستردهای برای تغییر ادراک تاریخی جوان ایرانی در جریان است.
دشمن تلاش میکند از نفرتها و دردهای امروز، پلهای برای سوار شدن مجدد بر اراده ملی بسازد.
اما اگر تاریخ را بخوانی، اگر فکتها را دنبال کنی، خواهی دید:
شکوه ایران، هرگز از سوی بیگانه بازنگشته.
همواره از درون ساخته شده. با دست همین مردم. با دانش، با صبر، با استقلال.
دیدگاهها