پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایران وارد مسیری شد که آرمان‌های دینی و ارزش‌های انقلابی در مرکز تصمیم‌گیری‌ها قرار گرفت. اما چالش‌های تاریخی مانند جنگ هشت‌ساله تحمیلی، تحریم‌های اقتصادی و فشارهای بین‌المللی، نظام و جامعه ایران را ناگزیر به اتخاذ رویکردهایی کرد که گاه با اصول اولیه اسلام و انقلاب هم‌خوانی نداشت. این شرایط قهری، گفتمان‌ها و باورهایی را وارد فضای فکری و مدیریتی کرد که بیشتر از آنکه از ریشه‌های اسلام ناب سرچشمه بگیرد، محصول ضرورت‌ها و فشارهای زمانی بود. اکنون، یکی از وظایف اصلی نظام اسلامی، پیراستن این عناصر از درخت تفکر انقلاب است تا بار دیگر اسلام ناب محمدی به‌عنوان محور مدیریت و اداره جامعه درخشان شود.

حرس درخت تفکری اسلام پس از انقلاب: پالایش مفاهیم تحمیلی

درخت تفکری اسلام انقلابی، در شرایطی رشد کرد که فشارهای داخلی و خارجی آن را به سمت انشعابات اجباری سوق داد. برخی از این عناصر، که می‌توان آنها را مفاهیم تحمیلی نامید، شامل موارد زیر هستند:

  1. نگاه امنیتی به مسائل داخلی و خارجی:
    شرایط جنگ تحمیلی و تحریم‌های گسترده، فضای کشور را به سمت یک نگاه کاملاً امنیتی سوق داد. این رویکرد، اگرچه در زمان جنگ و بحران ضرورت داشت، اما به‌مرور به‌عنوان یک روش ثابت در اداره جامعه تثبیت شد. چنین نگاهی باعث محدود شدن آزادی‌های سیاسی، کاهش مشارکت اجتماعی و تضعیف شفافیت در مدیریت شد.
  2. اقتصاد اضطراری و اولویت بر بقا:
    در دوره جنگ و پس از آن، اقتصاد کشور بر اساس ضرورت‌های بقا و تأمین حداقل‌ها برنامه‌ریزی شد. این رویکرد، با گذر زمان به یک الگوی ناکارآمد اقتصادی تبدیل شد که نتوانست به توسعه پایدار منجر شود. این در حالی است که اسلام همواره بر عدالت اقتصادی، تولید ثروت و رفاه عمومی تأکید داشته است.
  3. نگاه بسته به مظاهر مدرنیته:
    بسیاری از مظاهر مدرنیته به دلیل پیوندهای احتمالی با فرهنگ غربی، در گفتمان پس از انقلاب به‌عنوان تهدید تلقی شدند. این نگاه، اگرچه در برابر تهاجم فرهنگی قابل توجیه بود، اما به محدودیت در بهره‌گیری از ابزارهای پیشرفته علمی و فناورانه منجر شد.
  4. تقدیس برخی روش‌های مدیریتی سنتی:
    فشارهای ناشی از جنگ و تحریم‌ها باعث شد برخی روش‌های سنتی که در شرایط بحرانی موفق بودند، به‌عنوان الگوهای ثابت مدیریت معرفی شوند. این در حالی است که نیازهای جامعه مدرن به روش‌های انعطاف‌پذیرتر، علمی‌تر و آینده‌نگرانه‌تر نیاز دارد.

 

پیامدهای تداوم مفاهیم تحمیلی در نظام اسلامی

  1. خلط دین و عناصر غیراسلامی:
    تداوم این مفاهیم باعث شده است که بسیاری از ناکارآمدی‌های مدیریتی یا محدودیت‌های ساختاری به اسلام نسبت داده شود. این وضعیت، نه‌تنها موجب کاهش اعتماد عمومی به نظام اسلامی شده، بلکه چهره‌ای ناکارآمد از دین ارائه کرده است.
  2. ایجاد گسست میان نسل‌ها:
    نسل جوان، که در فضای جهانی زندگی می‌کند، انتظاراتی متفاوت از نظام اسلامی دارد. حضور مفاهیم تحمیلی در گفتمان حاکم، باعث شده تا این نسل احساس کند اسلام با نیازهای او هم‌خوانی ندارد.
  3. تضعیف نوآوری و اجتهاد پویا:
    تثبیت برخی مفاهیم اضطراری به‌عنوان اصول ثابت، فضای اجتهاد و نوآوری را محدود کرده و مانع از تطبیق اسلام با چالش‌های جدید شده است.

 

1687051 363 مرتضی سبحانی نیا | Morteza sobhaninia

راهکارها: پالایش درخت تفکر اسلامی

  1. بازگشت به اسلام ناب محمدی:
    بازخوانی آموزه‌های اصیل اسلام و جداسازی آنها از عناصر تحمیلی، می‌تواند به اصلاح مسیر نظام کمک کند. این امر نیازمند حرکت حوزه‌های علمیه به سمت بازنگری در مفاهیم دینی است.
  2. رویکرد علمی و تخصصی در مدیریت:
    حذف رویکردهای امنیتی و سنتی از مدیریت کشور و جایگزینی آنها با مدل‌های علمی و مدرن، می‌تواند به ارتقای کارآمدی نظام کمک کند. این امر مستلزم آموزش روحانیت در حوزه‌های تخصصی و تربیت مدیرانی با نگاه اسلامی-مدرن است.
  3. بازنگری در نقش روحانیت:
    روحانیت باید از نقش نظارتی و صرفاً مشورتی به سمت ایفای نقشی فعال در بازتولید گفتمان‌های متناسب با نیازهای روز حرکت کند. این امر می‌تواند از طریق تعامل با دانشگاه‌ها و مراکز علمی تحقق یابد.
  4. شفافیت و پاسخگویی:
    یکی از آموزه‌های اصیل اسلام، تأکید بر شفافیت، عدالت و پاسخگویی است. نظام اسلامی باید این اصول را محور مدیریت خود قرار دهد و از هرگونه انحراف از آنها پرهیز کند.
  5. ارتباط فعال با نسل جوان:
    نسل جدید باید اسلام را به‌عنوان دینی پویا، پاسخگو و سازگار با نیازهای روز بشناسد. این امر تنها زمانی محقق می‌شود که مفاهیم تحمیلی از گفتمان اسلامی حذف و به‌جای آن‌ها، آموزه‌های اصیل و کاربردی اسلام معرفی شوند.

اسلام پس از انقلاب اسلامی ایران، به دلیل شرایط ویژه تاریخی، با عناصری همراه شد که بیشتر محصول ضرورت‌های زمانی بودند تا اصول دینی. اکنون زمان آن رسیده است که این مفاهیم از درخت تفکری انقلاب حرس شوند و اسلام ناب محمدی بار دیگر به‌عنوان محور مدیریت جامعه مطرح گردد.

این پالایش نه‌تنها به تقویت اعتماد عمومی به نظام اسلامی کمک می‌کند، بلکه می‌تواند راه را برای پیاده‌سازی الگوهای جدید مدیریت، مبتنی بر عدالت، شفافیت و کارآمدی هموار سازد. ایران، به‌عنوان ام‌القرای جهان اسلام، باید الگویی از اسلام پویا، پاسخگو و کارآمد ارائه دهد که نه‌تنها نیازهای جامعه داخلی را برآورده کند، بلکه الهام‌بخش مسلمانان سراسر جهان باشد.

دسته‌ها: پرونده , اندیشه , یادداشت
برچسب‌ها: